ادرار دیپلماتیک نظام در صحرای کربلا

بدست KT

حمله سازماندهی شده و هماهنگی شده عده ای از اوباش و افراد سرخود که مزدور عده ای معدود در نظام به سفارت بریتانیا در تهران، کمی به کسانی که از اوائل انقلاب دور هستند، یادآوری می کند که کار تمامن خطا و زشت و منفور حمله به سفارت آمریکا در تهران، چه تصویری آن زمان از ایران و ایرانی ساخته و چه تاثیراتی داشته است. برخلاف اظهار نظرهای سیاسی و دیپلماتیکی که درباره این حمله می شود، فقط و فقط می توان این حمله را در دو محور تعریف کرد:

مسئله بیولوژیک و هورمونی

افرادی که چنین برنامه ریزی هایی انجام می دهند، در چند محور با مشکل اساسی روبرو هستند: اول، دچار چندگانگی های شخصیتی شدید هستند. از تمام فناوری و تلکنولوژی روز از جمله اینترنت و یوتیوب و وبلاگ و موبایل و دوربین فیملبرداری استفاده می کنند تا به استناد پوسیده ترین و قدیمی ترین تحریف دینی، به قول خودشان غرب و استعمار پیر را عقب بنشانند. این افراد، نمی توانند مثل دیگر جوانان ایرانی، در خلوت خانه شان موسیقی و پارتی شان را برگزار کنند و می دانند که می توان نوعی زندگی زیرزمینی داشت ولی آن ها به دلیل فعالیت هایشان برای کسب درآمد، مجبور به زدن ماسک ضدغرب و غرب ستیز و اسلامگرا هستند. دستشان هم به در و داف نمی رسد دچار نارسایی های روحی روانی زیادی هم شده اند و این همه تستوسترون انباشته شده، تمام قدرت عقل را زایل می کند. در نتیجه در قالب نیروی نفرت گرایی از همه که به آن ها تزریق می شود، منتظر جرقه ای هستند که این انرژی پشت سد را به کار بگیرند. می تواند انفرادی مانند ترور سعید حجاریان باشد، یا مانند حمله هماهنگی شده و سازماندهی شده به سفارت بریتانیا. در واقع اگر در محیطی بودیم که این افراد می توانستند غرایز جنسی خود را ارضا کنندو دیگر هورمون های درونی را به کاری بگیرند، این قدر هار نمی شدند.

مسئله جنگ قدرت درون نظام

بخشی از نظام هست که چند سر دارد و هر چند وقت یک بار یک سر آن بیرون می آید. مدتی سر آن احمدی نژاد بود، مدتی مشایی، مدتی جعفری، مدتی مصلحی و همین طور مانند آمیب هم زیاد می شود وهم مانن اچ آی وی ایدز، شکل عوض می کند. این توده، می خواهد سر به تن هاشمی رفسنجانی نباشد، به همان اندازه خاتمی را تحمل نمی کند و از آن بیشتر از آقای خامنه ای تغذیه می کند و جایی که مخالفت خامنه ای شکل گیرد، به آن حمله می کند. گروهی که حمله به سفارت را سازماندهی کرد، همان گروهی است که دستور کشتار مردم بیگناه ایران در اعتراض به نتایج انتخابات را صادر کرد، بعد هم نتیجه گرفت می توان از خامنه ای خرج کرد و هر فسق و فجوری انجام داد. وقتی خامنه ای افسارشان را گرفت و گفت بس است، هدف خود را روی خامنه ای تعریف کردند. به این رهبری رهبری گفتن این ها نگاه نکنید. این ها بیشتر مانند آن افسانه ای که می گوید در جنگ با علی عده ای قرآن بر سر نیزه کردند، این ها هم خامنه ای را بر سرنیزه زده و جلوی هم صف کشیده اند. گروهی که این حمله را سازماندی کرد، چند هدف را دنبال می کند:

عطش دخالت خارجی در ایران

مهم نیست چقدر بیانیه صادر می کنید و می گویید جنگ بد است. مهم نیست چقدر می گوییم فلان نئوکان ها نشسته اند به ایران حمله شود یا اسراییل چه فکری می کند. گروهی در ایران وجود دارد که از همه و همه غرب و شرق و اسراییل و همه، بیشتر دلش می خواهد به ایران حمله نظامی شود. تفکری که فکر می کند به ایران حمله می شود، تمام ناکارآمدی ها توجیه می شود، در سایه یک قدرت نظامی می توان سرتاپای نظام را عوض کرد و در ابعاد بسیار بزرگتر از کشتار سال 67، می توان تمامی مخالفان و دو رنگ ها و سه رنگ ها و رنگارنگ ها را کنار گذاشت و جارو کرد و تمیز کرد. بعد هم آتش بس و جام زهر دیگری و باز روز از نو روزی از نو. نظام همیشه به تجارب قبلی خود نگاه می کند و هیچ وقت ابتکار عمل برای آینده را نداشته و نخواهد داشت چون ایدئولوژی آن این طور تعریف شده است. امثال لاریجانی ها، احمدی نژاد، بروجردی، متکی، مصلحی، جعفری و ذوالقدر، همه در عطش دخالت نظامی به ایران هستند و هرکاری از دستشان بربیاید برای آن می کنند.

مرگ خامنه ای

گروهی که حمله به سفارت بریتانیا را هماهنگی کرده و ترتیب داد، به دنبال مرگ خامنه ای است. مرگی که ناشی از ناکارآمدی باشد. به هر حال رهبری که می آید و مدام می گوید اگر مصلحتی ندیده گرفته شود، دخالت می کند، پس این جا می بینید که به سکوت مرگ رفته است. همان کاری که زمان انقلاب کردند تا به خمینی نشان دهند یا با آن ها همراه شود یا در جا پایین بیاید، برای خامنه ای هم ترتیب داده شده و خامنه ای مجبور به این است که یک طرف را انتخاب کند. اگر بگوید کار خوبی بوده، تمامی مواضع قبلی خود را نقض کرده است. اگر بگوید بد بوده، پس باید بهای این همه سرمایه گذاری غلطی که روی احمدی نژاد کرده را باید بپردازد. شاید مجبور شود به نوعی حکومت نظامی نگاه کند که یک شبه احمدی نژاد و دار و دسته اش به زندان رفته و جلوی دوربین تلویزیونی به فساد و سرمستی از قدرت اعتراف کنند و بعد در گور روند و بعد دولت موقتی و بعد ساخت همه چیز از اول. در حال حاضر، خامنه ای مجبور به کار یکسره شده است. چیزی که همیشه از آن هراس داشته و نمی خواسته به آن دست بزند.

تمامی این برنامه ها، ناشی از خلاءقدرتی است که درون نظام شکل گرفته و نه کسی، کس دیگر را قبول دارد و نه ائتلاف خاصی شکل می گیرد. به همین دلیل هر طرفی قصد دارد یک قدرت اساسی را مال خود کند: سپاه، نیروهای نظامی و خامنه ای. با ضعیف تر شدن مهره های سیاسی از چپ گرفته تا راست و مرگ نهایی روحانیون و حوزه علمیه، تنها قدرت حاکم نیروهای نظامی هستند. به احتمال زیاد به زودی یک مشرف در ایران سبز خواهد شد.

نکته:

عکس هایی که سفیر بریتانیا قبل از خروج از ایران از سفارت گرفته را ببینید. بیماری های متنوع و زیاد این افرادبه راحتی قابل ردیابی و شناسایی است.

از همه جالب تر، این اپوزیسیون چپ و راست و سبز و آبی و کارگری و مجاهدین و مشارکت ایران است که به قول همان ضرب المثل قدیمی، کون همه شان گهی است. از ترس این که متهم نشوند پس چرا خودشان سفارت آمریکا را آن زمان مورد حمله قرار دادند، یک کلام نتوانستند بگویند این کار بد بوده یا جرات نکردندآن را محکوم کنند. با خیال راحت می توان گفت خاک برسرشان و این که از این ها هیچ بخار و آینده ای بلند نمی شود.

Enhanced by ZemantaTEHRAN, IRAN - NOVEMBER 29:  A protester holds...