اگر قرار است دروغ بگویید، دروغ خیلی بزرگی بگویید

تیتری این مطلب و مقاله ای که در پی می آید، از دکتر یوزف گوبلز است که در نهم ماه مه سال 1943 ارائه شد و بار دیگر خروش گوبلز به سوی یهودیان را نشان می دهد. با توجه به اطلاعات امروز در اختیار است، می توان تهدیدهایی که در این نهفته را به خوبی درک کرد. این مقاله برای یک کمپین بزرگ و سراسری حزب نازی برای برانگیختن احساسات ضد یهودی آماده شده بود و به تمامی ماموران پروپاگاندا گفته شده بود این مقاله را سرلوحه کار خود قرار داده و از آن درس بگیرند و بدانند چطور می توان احساسات ضدیهودی را گسترش داد.murderers

تاثیری که این مقاله داشت، خیلی بیشتر از آن بود که گوبلز انتظارش را داشت یا دستکم خودش این گونه می گوید. در روزنوشت های گوبلز به تاریخ هشتم ماه مه سال 1943 این گونه نوشته شده: «برخلاف پیش بینی های قبلی، مقاله ام با عنوان جنگ و یهودیان، تاثیر خیلی زیادی بر کشورهای حتی بیطرف گذاشته و من فکر می کردم یهودیان با سکوت کردن در برابر آن، بی اثرش می کنند. البته این اتفاق نیفتاد و حتی فراتر از مرزهایی که برای آن تصور می شد، رفت. یا یهودیان این قدر احمقند که این مقاله را در حد گسترده توزیع و پخش کرده اند یا این که مخالفان یهودیانی که بی سر و صدا در تحریریه روزنامه ها نشسته اند، از آن استقبال کرده و آن را چاپ کرده اند.»

متن اصلی این مقاله از این جا گرفته شده است:

«Der Krieg und die Juden,» Der steile Aufstieg (Munich: Zentralverlag der NSDAP., 1944), pp. 263-270.

و ترجمه انگلیسی اش از این جا. ترجمه اش به فارسی، مطالب میان پرانتز و تاکیدها از من است. بسیار آموزنده است و آموزگار بزرگ سران ضدیهود در ایران را نشان می دهد. ایرانی که هیچ گاه چنین احساسی در آن وجود نداشته و حاکمیتی نفرت پرور، برای بقای حکومت دست به دعای گوبلز برداشته است. اگر دقت کنید، گوبلز آغازگر جنگ را یهودیان می نامد و به واژه دشمن (آشناست؟) بیش از حد تاکید می کند. واژه ها کلید مانند متحدین (axis) هم تاکید زیادی دارد (محور شرارت را یادتان هست؟) و البته مدام هم از نوعی توطئه های فرضی یاد می کند و بعد هم البته می گوید دیگر دست این ها برای همه رو شده و در این حرکت ما پیروزیم و جهان از ما سرمشق می گیرد.(جل الخالق، دیگر خیلی آشنا شد!)

جنگ و یهودیان، مقاله ای از یوزف گوبلز

این پرسشی که در برخی حلقه های کشورهای اروپایی درباره جنگ عظیمی که با یهودیان برگزار شده و چهار سال از آن می گذرد، نه تنها بسیار پیش پا افتاده، که خیلی هم جاهلانه است. این ها (اروپایی ها) نمی خواهند یا نمی بینند که این جنگ، جنگ نسل یهودی است که آنها (یهودیان) به راه انداخته اند و مردم و تمدن و فرهنگ اروپا را نشانه گرفته است. چیزهایی مانند نظم اخلاقی جهان که ما آلمان ها و اروپایی ها آن را گرامی می داریم و برایمان عزیز است، در خطر است. این حلقه هایی که از آن یاد شد، خیلی اساسی تر از این است که بخواهند آن را با چیزی مانند مسائل بشردوستانه قیاس کنند. آنها به جای این که این مسئله را تاریخی دیده و با منطق به آن نگاه کنند، قضاوت خود را بر احساسات زمان حال می گذارند. پرواضح است که اگر در این جنگی که علیه ما برپا شده از خود ضعف نشان دهیم و حل مسئله یهودیان را تا آخر ادامه ندهیم، خطر بزرگی در کمین مردم، پیشوا و تمامی اروپا خواهد بود.

یهودیت این جنگ را می خواست. اگر به عقلانیت ارسطویی و یا زاویه بلشویکی اردوگاه دشمن نگاه کنید، می بینید که این یهودیان هستند که برای تصاحب، تسخیر و برده داری خود را آماده کرده اند. این، آن ها (یهودیان) هستند که اقتصاد جنگ را تغذیه می کنند و برنامه ریزی و حمایت و تشویق نیروهای متحدین را به عهده گرفته اند. انگلیس و آمریکا از میان این تشنگان به خون و خونریزها، نیرو می گیرند و آن ها را به تبدیل به آدم هایی عقده ای و روانی های سیاسی در می آورند و این ها هستند که نفرت گستری را در دستور کار خود دارند. این ها همان تیر و ترکش خمپاره هایی هستند که سپاه دشمن را به هم متصل کرده است. در نظام سوسیالیسم ملی رایش، آن ها شاهد نیرویی هستند که در برابر عطش امپریالیستی و جهان گستری آن ها هم به شکل نظامی و هم به شکل اطلاعاتی، ایستاده است و همین توجیه کننده ی خشم و نفرت این ها (یهودیان) است. فکر این را هم نکنید که متون عهد عتیق است که آن ها در روزنامه و رادیوی خود از آن استفاده می کنند، یک حربه و پروپاگاندای سیاسی است. آن ها اگر بتوانند، مو به موی دستورات دینی را علیه همه اجرا می کنند.

NA004060

Paul Josef Goebbels, propaganda minister of the Nazi party under Hitler, ca. 1940s.

اولویت امنیت ملی ما حکم می کند که هرآنچه می توان را برای حمایت جامعه آلمان از این خطر، انجام دهیم. البته که در این راه تصمیم های سختی هم باید گرفت اما برای مقابله با این خطر، اجتناب ناپذیر است. این جنگ، جنگ نژادی است. یهودیان آن را شروع کردند و این آن ها هستند که آن را هدایت می کنند وهدفشان این است که مردم ما را از بین ببرند و نژاد ما را پاکسازی کنند. ما (آلمان) تنها عاملی هستیم که میان یهودی گری و تسلطشان بر دنیا، ایستاده ایم. اگر متحدین (در برابر متفقین) در جنگشان شکست بخورند، هیچ قدرتی در دنیا دیگر نمی تواند اروپا را از خطر سیل یهودی – بلشویکی برهاند. شاید تعجب برانگیز باشد که چگونه است چنین اقلیت کم شماری، چنین خطری مرگبار داشته باشد، اما این گونه است. یهودی گری بین المللی از روش های جنایتکارانه برای تسلط بر جهان استفاده می کند که برای ملت های کمترآگاه، شاید هنوز روشن نشده باشد. زندگی خصوصی شان هم این گونه است. يهوديان از پيشرفت اقتصادي استقبال نميکنند  نه به خاطر اينکه از غيريهوديان باهوش تر هستند بلکه به خاطر اينکه از قاعده اخلاقي ديگري پيروي مي کنند. سعی می کنند روش هایشان را تا زمانی که می شود حفظ کنند تا جایی که برای ملتی که به بیماریشان مبتلا شده، دیگر خیلی دیر باشد که به فکر دفاع از خود بیافتد. بعد دیگر یک انقلاب می طلبد تا بتوان از دست آن ها خلاص شد. ما می دانیم که چقدر خلاصی از دست آنها، دشوار و خسته کننده است.

ما همواره شاهد اخباری هستیم که یهودی ستیزی در کشورهای دشمن (متفقین، به طور اخص آمریکا و بریتانیا و شوروی) رو به افزایش است. اتهامی هم که به یهودیان زده می شود، مشابه همانی است که ما این جا شاهد آن هستیم. یهودی ستیزی در کشورهای دشمنان، نتیجه پروپاگاندای ضدیهودی گری نیست چرا که یهودی گری این جنگ را با صلابت ادامه می دهد. در اتحاد جماهیر شوروی، مجازات یهودستیزی، مرگ است. یهودی گری هرآنچه از دستش برآید برای مقابله با ضدیهودی گری را به کار می برد. فقط واژه «یهودی» را خیلی سخت و به ندرت می توان در گفت وگوها در بریتانیا و مطبوعات و رسانه ها و روزنامه ها در آمریکا دید. با این کار دیگر در روزنامه ها و در پارلمان ها، دیگر حرفی از یهودیان به میان نمی آید و بهتر می توانند قوانین مقابله با یهودی ستیزی را ترویج دهند و در میان آنها مثلن اسقف اعظم کانتربوری است که می آید و برای یهودیان بیچاره ای که تحت تعقیب گرفته اند، دلسوزی می کند. آن ها (یهودیان) همین کار را پیش از 1933 در آلمان کردند اما انقلاب سوسیالیسم ملی به هر حال شکل گرفت.

هیچ یک از پیش بینی های پیشوا به اندازه پیشگویی اش از اجتناب ناپذیر بودن این که اگر یهودی گری موفق شود، جنگ جهانی دوم را به راه می اندازند، صائب نبود اما نتیجه (این جنگ) نه نابودی نژاد آریایی که پاکسازی و محو نژاد یهودی خواهد بود. این روند نیازمند زمان است و مصائب پیش بینی شده ای هم دارد که نیاز دارد برای آن وقت گذاشت اما به هر حال دیگر نمی شود جلوی آن را گرفت و فقط باید آن را در راه درست هدایت کرد. ضمن این که باید حواسمان باشد که سلاح افکار عمومی را از دستان یهودی گری درآوریم که به شدت از آن استفاده می کند تا به حیات خود ادامه دهد. همین الان می شود دید که در مقابله با این آفت، یهودیان کمتر شده و به عقب رانده می شوند تا دوباره تقویت شده و بازگردند ولی به زودی دیگر نمی توانند دستانشان را با معصومیت شسته و باز کارشان را از سربگیرند.

از آن جایی که مهم است، باید گفت که ما تجربیاتی در این زمینه داریم و حتی اگر به این راه بروند، مطمئن باشید که دیگر پیروز نخواهند بود. یهودیان باید به جرایم بیشمارشان علیه رضایت و شادی و صلح بشر پاسخ دهند و روزی خواهد رسید که جهانیان سزای کار آن ها را همانگونه که ما آلمان در حال حاضر می دهیم، می دهد. ما بدون هیچگونه نرمش سخن می گوییم و زمان این قدر حساس است که نباید اسیر نقشه های انتقامی شد. این یک مسئله جهانی است که اولویت اصلی هم دارد و فقط می تواند توسط نسل حاضر حل شود و این آن ها هستند که باید دست به کار شوند و دیگر جای دلسوزی ها احساسی نیست. ما یهودیت را نطفه نابودی و به زیر کشیدن جهان می دانیم و یا این خطر را درهم کوبیده و از بین می بریم و یا مردم جهان همگی این کار را خواهند کرد.

هیچکس نمی تواند بگوید پیروزی راحت است. ما الان پیروزیم اما فقط در ملت خودمان (آلمان). ولی به هر حال پیروزی ما در خانه، نفرت دستگاه یهودی گری جهانی را برانگیخته و می خواهند متحدین را شکست خورده ببینند و دوباره امتیازات قدیمی خود را زنده کنند. برای ما مهم است که پشت سرمان را درست بسازیم و در همین حال با تمام اشتیاق و انرژی، مبارزه خود را رو به جلو ادامه دهیم. در مقابله با یهودیان، فقط دو راه هست: یا به آن ها تسلیم شد، یا با آن ها جنگید. ما دومی را برگزیدیم و از آن جایی که دشمن بیرحمانه حمله می کند، ما هم این گونه نبرد می کنیم. آینده نشان می دهد که حق با کدام است. درحال حاضر، پیشرفت بیشتر از آن ماست و دشمن کمتر پیشرفتی داشته است. مقابله با یهودیان به جای متحد شدن با آنها، در سراسر جهان در حال گسترش است و ما متقاعد شده ایم که در پایان جنگ، یهودی گری با بشریت رو در رو خواد شد و دیگر فهم کاملی از مسئله یهودیت خواهد داشت.

NA004225

High ranking Nazis P. Josef Goebbels and Robert Ley stand talking to each other.

به تازه گی یک روزنامه شاخص در لندن که تمامن در تملک یهودی هاست، مطلبی را منتشر کرده بود که به خطر روزافزون گسترش یهودی گری در جهان، هشدار داده بود. البته نامه های زیادی در جواب آن به روزنامه ارسال شد که درصد خیلی کمی از آن طرف یهودیان را گرفته بود. نامه های موافق با یهودی ستیزی – که البته روزنامه از آن ها حرفی نمی زند – حتمن از سوی خود یهودیان نوشته شده است. بقیه اما با شدت به یهودی گری حمله کرده و روزنامه مجبور شد چند تا از این نامه ها را چاپ کند. و البته هرچه می شد گفت را به یهودیان گفته بودند. این یهودی ستیزی، هنوز به شکل نژادی نهادینه نشده و هنوز ریشه های آن پاک نشده ولی باعث افتخار است که بالاخره شمار آن ها در کشورهای حتی دشمن، رو به افزایش است. در آمریکا نیز وضع این گونه است. حتی یکی از نامه ها به روزنامه از آن ها خواسته بود خبرنگارانشان را به خیابان ها و قطارها بفرستند و آن وقت است که می فهمند یهودیشان حقشان است که بدتر از این با آن ها برخورد شود.

و البته معمولا راه این گونه آغاز می شود. یهودیان بریتانیایی به همین راه معمول پاسخ می دهند. اول این طور نشان می دهند که جریحه دار شده اند و انصاف برای آن ها به خرج داده نشده و تحت تعقیب و آزار قرار گرفته اند. بعد در کنیسه هایشان، خاخام ها به آن ها می گویند که در میان انظار عمومی بیشتر مراقب خود باشند. بعد از آن چند تا از رهبران تاثیر گذار و مهم سیاسی، اقتصادی و دینی را می خرند و مسئله شان را مطرح می کنند. کار این رهبران این است که در برابر حقوقی گزاف، با یهودی ستیزی مقابله کنند و نتیجه این پروپاگاندای شوم دشمن این است که یهودی ستیزی، امری غیرفرهنگی و غیرمتمدنانه معرفی شود. بعد قوانین سخت تری درخواست می کنند و یهودی های مفلوک در انظار عمومی از جانفشانی هایشان برای جامعه می گویند و این که چه مقامات رفیعی دارند و از این دست حرف ها. شهروندان معصوم با سیلی از واژه روبرو می شوند و می توان پشت هر جنایت اقتصادی و یا سیاسی، یهودیان را دید. سپس چند رهبر دینی مسیحی پیدا می کنند تا یهودی ستیزی را همانند مسیح ستیزی محکوم کنند. در پایان هم نه یهودیان، که دشمنانشان مقصر هرگونه ناکاملی ملی خواهند شد و باز این بازی را از اول تکرار می کنند.

U442228ACME

Arriving in Vienna to personally conduct the plebiscite campaign, Dr. Josef Goebbels, German Propaganda Minister, was met by this little girl, who offers him her doll with one hand and with the other gives the Nazi salute. The plebiscite will be held April 10th.

باید از تاکتیک های برتری که به کار گرفته شده، تقدیر کرد و البته باید دانست که نیاز به هوش و کمی غریزه است برای این که بتوان ورای این بنای قلابی یهودیان را دید. اما به هر حال، کوزه تا وقتی آب دارد که نشکسته باشد. حملات یهودی گری جهانی علیه نظم اخلاقی و فرهنگی با موفقیت عقیم شده و دیگر نمی تواند سر بلند کند. باید زخمشان را فشرد تا وقت بهبود نیابند. یهودیان استاد دگردیسی هستند و به هزارن شکل نمود پیدا می کنند در حالی که هنوز یکی هستند. اگر یکی شان را بگیرید، می گویند بدبخت و خسته و زخم خورده اند و در حالی که گدای رحم هستند، به پایتان می افتند. اما اگر سرانگشتی برایشان رحم خرج کنید، تمامی دستتان را کنده و می گریزند. در نتیجه این ها (یهودیان) را باید در ترس خدایی محبوس کرد.

ما می دانیم که با تمام وجود از ما نفرت دارند که البته باعث افتخار ماست. این ها اگر قدرت داشتند، کاری نبود که با ما نکرده باشند و از این روست که حتی سر سوزنی نباید به این ها قدرت داد. علاوه بر آن، وظیفه داریم به جهان و جهانیان، از طبیعت و راه و روش این ها بگوییم و باید بارها و بارها از سیاست بیمار این ها و این که جنگ را آغاز کرده اند، حرف بزنیم. باید هر طور که می شود به آن ها حمله کنیم و بدون هیچگونه مروتی، به جرایمی که مرتکب شده اند متهمشان کنیم و آن وقت است که ملت ها بیدار می شوند. شاید راه زمانبری باشد، اما ارزشش را دارد. ما با خطرناکترین دشمن تاریخ حیات، آزادی و صیانت بشری روبرو هستیم. نیابد هیچ شفقتی در کار باشد، تنها رحم ما، به میلیون ها میلیون شهروندانمان است که طی مدت ها در اروپا طعمه ی خطر و تخریب این نژاد شیطانی شده اند. اگر ما ضعف به خرج دهیم و نبرد را رها کنیم، این اشرار که این روزها می گویند باید از یهودیان حمایت کرد، خودشان اولین طعمه آن ها (یهودیان) خواهند بود.

باید هوشیار باشیم. باید در برابر خطر و هوشمندی این اهریمن جهانی، خود را مسلح کنیم. در عمق روحشان، می دانند این جنگی که به راه انداخته و آغازگر آن بوده اند و قرار بوده شروعی بر تسلط جهانی آن ها باشد، به آخرین دفاع برای نسلشان تبدیل شده است. آنها هرآنچه بتوانند می کنند تا جلوی این جریان را بگیرند که البته کاری از دستشان برنمی آید. این ما هستیم که هدف گرفته ایم و در پایان، پیش بینی پیشوا درباره دنیای یهودی گری در 1939 که زمانی به آن می خندیدند، عملی می شود.

یهودیان در آلمان و زمانی که ما را دیدند هم می خندیدند. اما الان دیگر خنده ای ندارند. آن ها تصمیم گرفتند علیه ما جنگ برپا کنند اما این جنگ به ضررشان تمام شده است. زمانی که جنگ را برپا کردند تا ملت آلمان را از بین ببرند، حکم مرگ خودشان را امضا کردند.

در این جا هم گفتنی است که تاریخ جهان، دادگاه جهانی خواهد بود.

U447746ACME

Dictators Side by Side. Rome, Italy: Premier Mussolini stands proudly erect while members of Fascist youth organizations parade in honor of Chancellor Adolph Hitler of Germany, standing beside him. Second from right, (wearing swastika arm band), is German Propaganda Minister Josef Goebbels. May 13, 1938.