لویاتان

تمامی کارهای آدمی بر اساس ترس شکل می گیرد – تامس هابز

برچسب‌ها: شیخ

پدیده ای است میرحسین

میرحسین در مناظره اش با کروبی، دوست داشتنی تر و راحت تر از همیشه بود. نه عجله داشت و نه هیچ. هر دو کاندیدا هم دلی پری از هم نداشتند که دل پری از یک سرطان داشتند و راحت هم این بحث را به سمت همان غده سرطانی برگرداندند.

شیخ کروبی، همین است که همیشه هست، سخنران خوبی نیست اما صداقت دارد. امشب حرف هایی هم زد که شک نکردم که نباید رای را به او داد. در حالی که داشت می گفت از حقوق شهروندان و همه مردم و فرهنگیان دفاع می کنم، گفت به یک کمونیست گفتن به سروش این رو بگو. این حرف بسیار ناشایست و بسیار ناپسند بود. هم لحنی زشت برای محمود دولت آبادی است و متناقض حرف هایی که شیخ می گفت.

میرحسین اما کار درست را کرد. مستند صحبت می کرد و هیجانزده هم نبود. خروش آخرش هم که عالی بود اما کاش یک چیز را هم می گفت. این منطق صدا و سیما و آن چه از آن به عنوان کاندیدای غایب نام می برند، اساسن اشتباه است. کاندیدای غایب وقتی است که درباره محسن رضایی حرف بزنند وگرنه خیلی طبیعی است که همه کاندیداها درباره دولت فعلی سخن بگویند که از قضا همگی به خاطر عوض کردن دولت فعلی به صحنه آمده اند.

نکته دیگر که میرحسین باید می گفت این بود که اگر ایراد به دولت فعلی، صحبت از کاندیدای غائب است، سخن گفتن از هشت سال نخست وزیر میرحسین هم همین حکم را دارد. اگر احمدی نژاد هر جا از دوران هشت سال اول انقلاب سخن بگوید، پس با این منطق باید وقت را به میرحسین بدهند.

اما پدیده ای است میرحسین. بعد از چهارسال سرافکندگی، امید را بار دیگر با خود می آورد. سخنانش هم اصلاح طلبی راستین بود. گفت که آدم اصول دارد اما می خواهد پیشرفت هم بکند. درست ترین تعریفی که می شد از اصلاح طلبی داشت.

درود بر میرحسین و صداقتش.

bittbox

شیخ آماده مناظره نبود

شیخ کروبی با رشادت جلوی کسی نشست که می دانست دروغگو است اول، و بعد هیچ حد و مرزی در وقاحت و بیشرمی ندارد. اما شیخ هر چند رشادت خود را به همراه داشت و حتی صدایش را یکی دو بار بالا برد، اما خیلی از دستش کاری برنیامد چون، آماده مناظره نبود.

کروبی را باید برای مبارزه آماده می کردند یعنی اول باید کسی یا کارشناسی به او می گفت که مراقب نقطه ضعف های خودش باشد به ویژه از نوع احمدی نژآدی اش. مسلم بود که قضیه شهرام جزایری پیش می آمد اما گویا شیخ آماده آن نبود و یا فکر می کرد می تواند آن را رد کند.

مهدی کروبی باید می توانست استراتژی های محتمل احمدی نژآد را پیش بینی کند. این نوع از مناظره ها دنباله دار نیست و باید در همین یک جلسه با آمادگی کامل از آن گذشت اما شیخ آماده نبود. یکی از چیزهایی که شیخ کم داشت، نمودار و آمارهای موثق و مشخص بود که مطمئنا نیلی می توانست بهترین آمار و نمودارها را برایش فراهم کند که اگر طرف مقابل نمودار رو کرد، آن هم نمودار های دروغ – که کرد – او هم در مقابل نمودار داشته باشد. که این  گونه شد و شیخ فقط گفت دروغ می گویی اما نتوانست بگوید به طور ملموس چرا. دقت کنید، من حرف شیخ را قبول دارم، اما باید عامه مردم و کسانی که به اینترنت و روزنامه های مخالف دسترسی ندارند، این را می فهمیدند که شک دارم فهمیده باشند.

شیخ کروبی استراتژی مشخص نداشت. اگر قرار بود طرف را آنگونه که از ابتدا شروع کرد زیر منگنه بگذارد، باید ولش نمی کرد اما ول کرد اما به عوض احمدی نژاد، شهرام جزایری رو تا آخر ول نکرد. کروبی هم باید هاله نور و قضیه ربوده شدن را جدی می گرفت اما به دنبال احمدی نژاد رفت و در تار عنکبوت گیر افتاد.

کروبی فکر می کرد او را حریف است و خیلی وقت صرف آمادگی خود نکرده بود. یک سوتی بد هم داد. آن قضیه GCC یا کشورهای شورای همکاری خلیج فارس را هم که درست شوت زد چون اشتباهی هست که خیلی ها می کنند. شورای همکاری خلیج فارس، عنوانش هست به عربی : مجلس التعاون لدول الخلیج العربیه. این جا عربی به دول یا دولت ها به معنای دولت های عربی باز می گردد و کنار بودن الخلیج و العربیه در کنار هم به معنای خلیج عربی نیست. بلکه این جا کشورهای عربی شورای همکاری خلیج معنی می دهد. چنین خطایی از شیخ و آن تیم به اصطلاح این کاره اش، بسیار بعید بود.

شیخ مقابل استراتژی بوقلمون وار احمدی نژآد، گم شده بود. احمدی نژآد خیلی راحت هاله نور و محصولی را در رفت ولی از زخم زدن به کروبی تا آخر دست نگه نداشت. بیشرم و نفرت انگیز و یک بازجوی تمام عیار است این احمدی نژآد. نقد دارم به حضورکروبی ولی از ته دل می خواستم با یک استراتژی مشخص احمدی نژآد را حال بیاورد که نیاورد. چشم امیدم به محسن رضایی است که درست پته این دروغگوی بیشرم را به ویژه که محسن رضایی برنامه اقتصادی هم در راس برنامه هایش هست، روی آب بریزد.

liar1

کروبی فقط «طلب» است، میرحسین «اصلاح طلب»

طرفداران کروبی که البته طرفدارش نیستند اما این روزها دور و برش می پلکند تا از او نردبانی درست کنند، دست به ترفند تازه ای زده و می گویند تلاش ما این است که کروبی و میرحسین به دور دوم بروند تازه بعد بنشینیم دعوای انتخاباتی کنیم که البته این روایت مانند این است که تومور سرطانی بیماری را بیرون بیاورند و بعد بگویند حالا به جای این که پزشک این بیمار را عمل کند، بگذاریم پرستار بخش عمل کند، بعد تصمیم می گیریم که چه کسی بخیه پایانی کار را بزند.

طرفداران کروبی حاضر نیستند نیت واقعی خود را ابراز کنند و عذر بدتر از گناه می آورند. برای حافظه ضعیف دوستان کروبی که این روزها ملت را تحت تاثیر قرار می دهند چند نکته گفتنی است:

میرحسین از زمان قبل از انتخابات دوم خردادو پیش از محمد خاتمی حتی، امید کسانی بوده که خواهان تغییر بودند. آن زمان نه اوبامایی بود که از اون چنج و تغییر به عاریت گرفته شود و نه هنوز خاتمی آمده بود که واژه اصلاح طلبی بیاید. برای حافظه تاریخی، توصیه می کنم به روزنامه همشهری آن زمان و آفتابگردان آن زمان مراجعه کنید که ببینید همین آقای کرباسچی چند نامه از قول کودکان و یتیمان و فرزندان شهدا در این که ای میرحسین چرا نمی آیی، چاپ کرد.

دوستان کروبی حتمن همین چهار سال پیش را یادشان نرفته، که کروبی در میان نامزدها بود و از قضا شعارهایش همین هایی بود که الان هست نه اما به این هپروتی که این روزها مطرح می شود. یکی از این افرادی که حالا دور کروبی را گرفته اند، آن زمان دو ریال هم خرجش نمی کردند. چه اگر بحث و حرف بر سر کاندیداتوری دکتر معین بود و برخی او را گزینه مناسب نمی دانستند، اما همان زمان اصلاح طلبان واقعی پشت دکتر معین بودند. زمانی هم که کروبی به قول خودش به خواب اصحاب کهف فرو رفت، کسی از این جماعتی که امروز زیر عبایش تارعنکبوت می بافند، صدایشان در نیامد و شاید حتی خوشحال هم بودند.

زمانی که کروبی حزب زد، هیچکدام سراغش نرفتند. کروبی در این چهار سال یک روزنامه داشته که سه تیم را خانه خراب کرده و با بدترین شکل با آنها رفتار کرده است. با سلام صلوات کسری نوری را آورد و به آن شکل کنارش گذاشت، بعد هم که برو بچه های حزبش خواستند روزنامه را بگیرند که نشد، بعد شکوری آمد که نشد بعد هم که این تیم فعلی که انگار به زور صد محافظه کار افراطی، دارد به زور یا همه را طرفدار کروبی می کند و یا از کار بیکار.

کروبی زمان مجلس از واژه اصلاح و اصلاحات و اصلاح طلبی فراری بود. هیچ وقت خودش حاضر نبود خود را اصلاح طلب بنامد، حالا هم نمی گوید، این مگس های دورش هستند که به زور می خواهند از او اسوه اصلاح طلبی بسازند.

درس نمی گیرم چرا، نمی دانم. رفته بودم چند وقت پیش مرکزی که کارش تحقیق روی نظام های سیاسی دیکتاتوری (Totalitarian Regimes) بود. این مرکز اسناد و آمار نظام های سیاسی سرکوبگر مانند آلمان نازی و یا حکومت موسولینی یا کمونیستی شوروی را بررسی می کند. و سر در آن جمله ای بزرگ نوشته شده بود که ساعتی خشکم کرد و مرا به فکر واداشت:

 

Those who don’t know their past are bound to repeat it

ملتی که تاریخ و گذشته خود را نداند، مجبور به تکرار آن است.

کمی درس بگیریم، کمی سعی کنیم از دور قضایا را ببینیم. آن که از میدان باید بیرون رانده شود احمدی نژآد است و آن که در این میان غضنفر و ستون پنجم است، کروبی. کروبی از اصلاح طلب، فقط طلب آن است و اصلاح طلبی راستین، نماد آن خاتمی است و حالا میرحسین موسوی.

totalitar